مارا نبود دلی که کار آید از او جز ناله که هر دمی هزار آید از او
چندان گریم که کوچه ها گل گردد نی روید و ناله های زار آید از او
نمی دانم چرا این دو بیت امشب و سرزده بر زبانم جاری شد.شاید زبان حال من است.زبان حال دلی که با غم عجین بوده و با آن سرشته است.این را همینطوری نوشتم .شاید.......
می بیاور که ننازد به گل باغ جهان هر که غارتگری باد خزانی دانست
من تاکنون در جاهای مختلف کار کرده و مسئولیتهای متفاوت داشته ام.وجه مشترک تمام این مسئولیتها این بوده که پایان همه آنها را خود انتخاب کرده ام که این هم جز لطف خدا و دعای خیر پدر و مادر و برادر و خواهران و همسر و نیز تلاش خودم در انجام وظیفه نبوده است.در تمام این سالها تلاش کرده ام لااقل در انجام وطیفه خود کوتاهی تکنم.و مهم تر از همه اینکه حق کسی را ضایع نکنم . ولی از آنجا که هیچ انسانی کامل نیست من بی مقدار نیز از این قاعده مستثنی نبوده و تحقیقا مرتکب خطا و اشتباه نیز شده ام .ولی خدا را گواه می گیرم که در هیچ مقطعی از زندگی کاری خود جز به عدالت و اجرای آن فکر نکرده و جز بر اساس مقررات عمل نکرده ام. شاید به این علت که همنام عادلترین حاکم تاریخ هستم. ولی گفتم من هم انسانی ناقصم و عیوب خاص خود را دارم. پس اگر سهوا در حق کسی جفایی شده پوزش خواسته و آماده جبرانم . آخر من به قارعه اعتقاد دارم.و مهم تر از این این اعتقای را دارم که یک روز اجبارا راهی را خواهیم رفت بی بازگشت و با سرمایه اعمال.
تجربه کردان
دردهای من نگفتنی
دردهای من نهفتنی است
دردهای من
گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست
درد مردم زمانه است
مردمی که چین پوستینشان
مردمی که رنگ روی آستینشان
مردمی که نامهایشان
جلد کهنه ی شناسنامه هایشان
درد می کند.
روحش شاد باد مرحوم قیصر امین پور،شاعر درد.آخر درد در زندگی امروزین زیاد است.درد بیماری،درد بیکاری، درد نداری ،ولی مهم تر از همه اینها درد بی دردی است.همه ما در مقابل این دردها مسئولیم .این فقط دولت و دولتمردان نیستند که باید در پی رفع آلام مردم باشند. من و تو هم تمکنی داریم .سعی کنیم به قدر توانمان قطره اشکی را از گوشه چشم یتیمی پاک کنیم. اعتقاد دارم در روز موعود از دردها بیشتر خواهند پرسید.پس آماده پاسخگویی باشیم .دیر یا زود خواهد رسید.